در اینجا یک مقاله در مورد هوش هیجانی emotional-intelligence قرار می دهم به زبان اصلی که البته ترجمه ان از سایت زومیت در مطلب پیوست می شود.خیلی جالبه حتما مطالعه کنید.
هوش هیجانی اصطلاحی است که روان‌شناسان برای توصیف این که چگونه افراد مختلف می‌توانند به خوبی احساسات خود را مدیریت کرده و نسبت به دیگران واکنش نشان دهند، مورد استفاده قرار می‌گیرد. افرادی که از هوش هیجانی استفاده می‌کنند به مهارت‌های کمتری برای مدیریت تعارض، پاسخ به نیازهای دیگران و محافظت و مدیریت احساسات برای اینکه اخلالی در زندگی به وجود نیاید، نیاز دارند.
هوش هیجانی چیست؟
اندازه گیری هوش هیجانی موضوعی نسبتا جدید در زمینه‌ی روان‌شناسی است و برای اولین بار در اواسط دهه‌ی ۸۰ میلادی کشف شده است. چندین مدل در زمینه‌ی هوش هیجانی در حال توسعه است، اما در این مقاله تنها به بررسی «مدل مختلط» از این شاخه‌ی روان‌شناسی که توسط روان‌شناس برجسته دنیل گلمن توسعه داده شده، خواهیم پرداخت. مدل مختلط دارای پنج مهارت مهم و کلیدی است:
خود آگاهی: این مهارت در واقع شناخت هیجان‌های خود است؛ یعنی آگاهی از احساسات خود که شامل یک ارزیابی دقیق از زمانی است که فرد در چه زمانی به چه کمک‌ها و عواطفی نیاز دارد.
خودگردانی: این مهارت به عنوان کنترل هیجان‌های خود شناخته می‌شود که باید فرد دارای مهارت کنترل و اداره هیجان‌ها، مناسب و بجا بودن آنها در هر موقعیت و مدیریت هیجان‌ها باشد. در این مهارت فرد باید هیجان‌های خود را به گونه‌ای مدیریت کند که باعث ایجاد اختلاف نبوده و آرامش را در بحث و جدال‌ها حفظ کرده و همچنین ازفعالیت‌های ترحم و وحشت اجتناب کند.
خود انگیزشی: این مهارت نیز در واقع برانگیختن و به هیجان آوردن خود است؛ یعنی استفاده از هیجان‌ها برای هدفی خاص، تمرکز و توجه، ایجاد انگیزه در خود و تسلط بر خویشتن و خلاقیت است. در مدل گلمن این مهارت باید شامل رضایت، کنجکاوی و توجه باشد.
همدلی: در حالی که سه مهارت قبلی در خصوص تعامل فرد با خود بود، این مهارت درباره‌ی تعامل فرد با دیگران است. در این مرحله فرد باید دارای مهارت شناخت هیجان‌های دیگران، توانایی همدلی و یگانگی با دیگران باشد.
مهارت‌های اجتماعی: این دسته شامل استفاده از همدلی و همچنین مذاکره با نیازهای دیگران است؛ در این مهارت فرد باید بتواند روابط خود با دیگران و هیجان‌های آنها را تنظیم کند.
خود آگاهی
قبل از انجام هر کاری ابتدا باید احساسات خود را بشناسیم. بهبود خود آگاهی اولین قدم برای شناسایی مشکلات پیرامون هر فرد است. در زیر لیستی از مواردی که باعث بهبود مهارت خود آگاهی می‌شود آمده است:
یادداشت کردن احساسات: همواره توصیه می‌شود که یک یادداشت کلی از احساسات داشته باشیم. در پایان هر روز، هر آنچه که برایتان اتفاق افتاده، احساس کرده و واکنش خود در برابر آنها را یادداشت کنید. به طور مکرر این یادداشت‌ها را بررسی کرده و نکات مهم و برجسته‌ی آنها را جداگانه مشخص کنید.
پرسیدن نظرات دیگران: همان طور که قبلا در خصوص درک خود صحبت کردیم، پرسیدن نظرات دیگران برای مهارت خود آگاهی می‌تواند مفید واقع شود. سعی کنید از افرادی که شناخت بهتری از نقاط قوت و ضعف شما دارند پرسش کنید. هر نظر و حرفی که گفتند را یادداشت کرده و نظرات افراد مختلف را باهم مقایسه کنید، در آخر نظرات مهم را مشخص کنید. چیزی که مهم است اصلا با نظرات دیگران بحث و جدال نکنید، حتی ممکن است نظرات دیگران درست نباشد، شما فقط تلاش می‌کنید که ادراک دیگران از خودتان را سنجیده و بررسی کنید.
مدیتیشن: زمانی که ما دارای قابلیت کنترل و آرام کردن احساسات نیستیم، می‌توانیم از قابلیت کنترل احساسات یا عادت کردن به آنها استفاده کنیم. دفعه‌ی بعدی که یک واکنش احساسی را نسبت به کسی داشتید، سعی کنید قبل از واکنش مکث کنید. همچنین میتوانید به همین منظور از مدیتیشن برای کاهش واکنش سریع مغز به احساسات استفاده کنید.
اگر تا به حال تمرینات خود آگاهی را انجام نداده‌اید، موارد پیشنهاد داده شده می‌توانند شما را در این راه همراهی و کمک کنند. یک استراتژی دیگر به همین منظور استفاده از پیاده‌روی است؛ میتوانید به پیاده‌روی‌های طولانی رفته و در طول راه عواملی را که باعث مزاحمت و ناراحتی شما می‌شود با خود بررسی کنید. نگرش و تصورات دیگران از شما نیز می‌تواند به یافتن این موارد کمک کرده و دید جدیدی از خود را ارائه می‌دهد. مهم‌ترین عامل در این زمینه بررسی مهارت‌های خود به جای تمرکز به عوامل خارجی و محیط است.
خودگردانی
زمانی که شناخت دقیقی از احساسات خود به دست آوردید، میتوانید به کنترل آنها اقدام کنید. مهارت خودگردانی مناسب، عبارت است از کنترل عوامل احساسات خود، عوامل بیرونی و واکنش‌ها و انجام بهترین رفتار ممکن. یکی از راه‌های کلیدی و مهم برای مدیریت احساسات خود، تغییر روش حس کردن است؛ ممکن است این توصیه‌ی قدیمی را شنیده باشید که حین عصبانیت تا ۱۰ بشمارید، یا با کسی که مشکلات بسیاری دارد و افسرده است صحبت کنید؛ اگرچه این توصیه کمی تلخ و ناگوار است اما در برخی شرایط پیشنهاد داده می‌شود. به هر حال وارد کردن یک تکان به بدن خود یا ایجاد تغییر در نحوه‌ی حس کردن و واکنش می‌تواند بسیار سازنده باشد. اگر احساس کرخی و بی‌حالی دارید ورزش کنید؛ اگر در شرایط احساسی شدیدی قرار گرفته‌اید سیلی یا ضربه‌ی محکمی به خود بزنید. در کل می‌توان گفت هر ضربه‌ی ناگهانی یا شوک خفیف به سیستم بدنی می‌تواند در شکستن روال همیشگی احساس کردن، کمک کند.
به عقیده‌ی آدام دچیس یکی از نویسندگان سایت LifeHacker، می‌توان انرژی را که برای عواطف و احساسات صرف می‌کنیم در زمینه‌ای دیگر به کار برد. اشکالی ندارد اگر بخواهید مقداری از احساسات خود را نگه دارید یا اینکه از بروز دادن آنها در زمان معین خودداری کنید. به هر حال اگر قصد انجام چنین کاری را دارید پیشنهاد می‌شود انرژی این احساسات را در زمینه‌های مفید دیگر به کار ببرید. شما همواره نمی‌توانید احساسی را که افراد یا اشیای خاص به شما منتقل می‌کنند کنترل کنید اما در عوض این قابلیت را دارید که بتوانید از واکنش‌ها و بروز احساسات خود مراقبت و کنترل کنید. اگر دارای مشکلاتی در کنترل احساسات هستید، تنها در زمان‌هایی که از نظر روحی و روانی در آرامش هستید دنبال راه‌کارهایی برای این منظور باشید؛ همه‌ی احساسات هم قابل از بین رفتن نیستند. آدام دچیس، زمان‌هایی که با افسردگی مبارزه می‌کرد آموخت که برخی احساسات به مدت طولانی باقی می‌مانند، اما همواره لحظاتی وجود دارد که ما شدت آنها را کمتر حس می‌کنیم، از این لحظات برای کنترل احساسات استفاده کنید.
خود گردانشی
زمانی که ما درباره انگیزه در هوش هیجانی صحبت می‌کنیم منظور این نیست که با انرژی بیشتر به سر کار بروید، هدف این است که از مهارت‌های خود برای حل مشکلات استفاده کنید. به گفته‌ی روان‌شناسان یک بخش مجزا در مغز وجود دارد که هنگام فکر کردن برای رسیدن به هدف‌ها فعال می‌شود. فرقی نمی‌کند که هدف شما پیدا کردن شغل مناسب یا بهبود شغل، تشکیل خانواده یا هنر باشد، هر کسی در زندگی خود دارای اهدافی است. زمانی که انگیزه‌تان فعال شد، با تمامی واقعیت‌های زندگی آمیخته می‌شود. می‌خواهید تشکیل زندگی بدهید؟ افراد با انگیزه با افراد دارای هدف مشابه ملاقات می‌کنند. می‌خواهید به شغل خود بهبود ببخشید؟ افراد با انگیزه دوره‌های آموزشی مختلفی را به همین منظور می‌گذرانند، فرم استخدام پر می‌کنند یا به دنبال راه‌های دیگری برای ارتقای شغلی هستند.
به عقیده‌ی دنیل گلمن، برای استفاده از این انگیزه ابتدا باید ارزش‌های خود را شناسایی کنید. بسیاری از ما به اندازه‌ای مشغول هستیم که زمانی مجزا برای شناسایی ارزش‌های خود صرف نمی‌کنیم. یا حتی در بدترین حالت ممکن، به قدری زمان طولانی از وقت‌مان تلف می‌شود که دیگر انگیزه‌ی کافی برای انجام کارها را از دست می‌دهیم. متاسفانه نمی‌توان به طور حتمی اهداف هر کس را مشخص کرد اما افراد می‌توانند از استراتژی‌های مشخص برای این منظور استفاده کنند. به خاطرات خود مراجعه کنید؛ زمان‌هایی که احساس خوشی و رضایت داشتید. لیستی از مواردی را که به آنها ارزش می‌دهید تهیه کنید. به یاد داشته باشید، افرادی که به اهداف مشابه شما دست یافته‌اند، در بلند مدت و با مرور زمان توانسته‌اند این موفقیت را کسب کنند.
همدلی
احساسات فقط نیمی از روابط را تشکیل می‌دهند که بیشتر به آن تمرکز می‌شود، زیرا هر فرد هر روزه با خود کلنجار می‌رود. همه‌ی افراد دیگری که برای شما مهم هستند احساسات، خواسته‌ها، دلایل و ترس‌های خود را دارند. همدلی یکی از مهم‌ترین مهارت‌ها برای هدایت روابط به شمار می‌رود که در طول زندگی قابل آموختن است. در زیر به مواردی برای تمرین همدلی اشاره می‌شود:
حرف نزنید و تنها گوش کنید: این مورد یکی از سخت‌ترین اما مهم‌ترین مهارت در همدلی است. شما نمی‌توانید برای درک کردن همه‌ی افراد، زندگی آنها را تجربه کنید، اما در عوض میتوانید به حرف‌های آنها گوش دهید. گوش دادن یعنی اینکه به طور کامل اجازه دهید طرف مقابل حرف بزند و حرف‌ها و کلمات را نشمارید؛ یعنی شک و تردید‌های خود را برای لحظاتی کنار گذاشته و اجازه دهید طرف صحبت‌تان برای مدتی کوتاه حرف‌ها و احساسات خود را بازگو کند. همدلی بسیار سخت است، اما در هر رابطه‌ای مکث کردن حداقل به مدت ۱۰ ثانیه و اجازه‌ی صحبت دادن به طرف، می‌تواند به بهبود رابطه کمک کند.
موقعیت ناخوشایند خود را به کار ببرید: یکی از سریع‌ترین راه‌ها برای محکم کردن یک نظر در ذهن این است که خود را با نظر مخالف آن مواجه کنید. برای به انجام رساندن این هدف، خود را در موقعیتی ناخوشایند قرار دهید. اگر فکر می‌کنید رئیس‌تان رفتاری غیرمنطقی دارد، اقدام‌های آنها را در ذهن خود مرور کنید. اگر به جای آنها بودید رفتارهای او را منطقی و با دلیل می‌دانستید؟ پرسیدن این گونه سئوال‌ها با خود می‌تواند همدلی و درک متقابل از طرف هم‌صحبت را فراهم کند.
دانستن کافی نیست، درک کنید: درک کردن مهم‌ترین کلید همدلی است. همان طور که پیش از این نیز صحبت کردیم، درک کردن تفاوت بین دانستن و تجربه کردن است. اگر عبارت «من می‌دانم، اما...» را بیشتر به کار می‌برید، باید کمی مکث کرده و وقفه ایجاد کنید. زمانی که کسی از تجربیات خود صحبت می‌کند، زمانی را صرف کرده و فکر کنید که اگر شما به جای آن فرد بودید و تجربیات او را داشتید چه می‌شد. اشکالی ندارد اگر زمان زیادی را برای این منظور صرف نمی‌کنید اما حتی چندین ثانیه و دقیقه می‌تواند کارآمد باشد.
با این اوصاف، همدلی یعنی برقراری رابطه‌ی عاطفی با دیگران، یعنی اجازه دادن به اینکه تجربیات آنها با تجربیات شما ادغام شود. همدلی یعنی مکث کردن قبل از اقدام و رفتار؛ اگر طرف هم صحبت شما گریه می‌کند یا در شرایطی احساسی عمیقی قرار دارد، سعی کنید به او ناراحتی وارد نکرده و همدلی کنید.
مهارت‌های اجتماعی
تمامی ابزارهایی که در چهار بخش قبل به کار می‌برید در حل مشکلات اجتماعی قابل استفاه است. همان‌طور که دنیل گلمنتشریح می‌کند، مهارت‌های اجتماعی تمامی عملکرد شما هم در محل کار و هم در زندگی شخصی را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. میتوانید نقطه‌ی آغاز را مشکلات اجتماعی در نظر بگیرید؛ حل و فصل یک اختلاف. این درست زمانی است که تمامی مهارت‌های خود را در زندگی واقعی به کار می‌برید. در زیر به چند مورد از مواردی که در چنین زمان‌هایی کاربرد دارد اشاره می‌کنیم:
شناسایی و مقابله با احساسات خود: زمانی که با کسی اختلاف دارید، شرایط سخت‌تر می‌شود. اگر طرف مقابل در شرایط احساسی قرار داشت سعی کنید ابتدا این مسئله را حل و فصل کنید. وقتی را صرف آرام کردن خود کنید و سپس برای حل مشکلات تمرکز و اقدام کنید. در روابط احساسی قبل از انتقاد به طرف مقابل خود متذکر شوید که همواره او را به یاد داشته و به فکرش هستید.
شناسایی مشکلات زمانی که هر دو طرف آرام شدند: زمانی که شما در شرایط مناسب و آرامی قرار گرفتید، سعی کنید اختلافات را پیدا کنید. قبل از کشف راه‌حل‌ها، از خود و طرف مقابل مطمئن شوید که هر دو مشکلات موجود را قبول کرده‌اید. برخی مواقع ارائه راه‌حل‌ها زمانی که طرف مقابل حتی خود مشکلات را قبول نمی‌کند، سازنده و کاربردی نخواهد بود.
پایان دادن خوش به رابطه‌ها: چه در کسب و کار باشید چه در زندگی شخصی، زمانی لذت به وجود خواهد آمد که هر دو طرف یک نگرش و هدف داشته باشند. حتی اگر نمی‌توانید پایان خوشی را ایجاد کنید، از این مورد اطمینان حاصل کنید که هدفی مثبت از رابطه داشته‌اید. همواره این تصور را به همکار، دوست و رئیس خود القا کنید که با آنها همراه و هدفی یکسان دارید، حتی اگر هدف شما متفاوت باشد.
البته تمامی تعامل‌ها با دیگران به اختلافات ختم نمی‌شود. برخی از مهارت‌های اجتماعی موجب ایجاد و برقراری روابط جدید و معاشرت با افرادی با طرز فکرهای متفاوت می‌شود. اگرچه حل اختلافات یکی از بهترین راه‌ها برای استفاده از مهارت‌های احساسی و عاطفی است. اختلافات زمانی به بهترین شکل قابل حل هستند که شما بدانید واقعا چه خواسته‌هایی دارید؛ بعد از آن میتوانید به راحتی ارتباط برقرار کنید، خواسته‌های دیگران را درک کنید و شرایط مطلوب را محیا کنید. اگر به اندازه‌ی کافی توجه کنید خواهید دید که تمامی مهارت‌های هوش هیجانی خود را به کار برده‌اید.
مقاله انگلیسی :
You’re taught about history, science, and math when you’re growing up. Most of us, however, aren’t taught how to identify or deal with our own emotions, or the emotions of others. These skills can be valuable, but you’ll never get them in a classroom.
Emotional intelligence is a shorthand that psychological researchers use to describe how well individuals can manage their own emotions and react to the emotions of others. People who exhibit emotional intelligence have the less obvious skills necessary to get ahead in life, such as managing conflict resolution, reading and responding to the needs of others, and keeping their own emotions from overflowing and disrupting their lives. In this guide, we’ll look at what emotional intelligence is, and how to develop your own.
What Is Emotional Intelligence?
Measuring emotional intelligence is relatively new in the field of psychology, only first being explored in the mid-80s. Several models are currently being developed, but for our purposes, we’ll examine what’s known as the “mixed model,” developed by psychologist Daniel Goleman. The mixed model has five key areas:
- Self-awareness: Self-awareness involves knowing your own feelings. This includes having an accurate assessment of what you’re capable of, when you need help, and what your emotional triggers are.
- Self-management: This involves being able to keep your emotions in check when they become disruptive. Self-management involves being able to control outbursts, calmly discussing disagreements, and avoiding activities that undermine you like extended self-pity or panic.
- Motivation: Everyone is motivated to action by rewards like money or status. Goleman’s model, however, refers to motivation for the sake of personal joy, curiosity, or the satisfaction of being productive.
- Empathy: While the three previous categories refer to a person’s internal emotions, this one deals with the emotions of others. Empathy is the skill and practice of reading the emotions of others and responding appropriately.
-
Social skills: This category involves the application of empathy as well as negotiating the needs of others with your own. This can include finding common ground with others, managing others in a work environment, and being persuasive.
You can read a bit more about these different categories here. The order of these emotional competencies isn’t all that relevant, as we all learn many of these skills simultaneously as we grow. It’s also important to note that, for our purposes, we’ll only be using this as a guide. Emotional intelligence isn’t an area that most people receive formal training in. We’ll let psychologists argue over the jargon and models, but for now let’s explore what each of these mean and how to improve them in your own life.
Self-Awareness
Before you can do anything else here, you have to know what your emotions are. Improving your self-awareness is the first step to identifying any problem area you’re facing. Here are some ways to improve your self-awareness:
- Keep a journal: Career skill blog recommends starting by keeping a journal of your emotions . At the end of every day, write down what happened to you, how you felt, and how you dealt with it. Periodically, look back over your journal and take note of any trends, or any time you overreacted to something.
- Ask for input from others: As we’ve talked about before when dealing with your self-perception, input from others can be invaluable . Try to ask multiple people who know you well where your strengths and weaknesses lie. Write down what they say, compare what they say to each other and, again, look for patterns. Most importantly, don’t argue with them. They don’t have to be correct. You’re just trying to gauge your perception from another’s point of view.
-
Slow down (or meditate): Emotions have a habit of getting the most out of control when we don’t have time to slow down or process them . The next time you have an emotional reaction to something, try to pause before you react (something the internet makes easier than ever, if you’re communicating online). You can also try meditating to slow your brain down and give your emotional state room to breathe.
If you’ve never practiced intentional self-awareness, these tips should give you a practical head start. One strategy I personally use is to go on long walks or have conversations with myself discussing what’s bothering me. Often, I’ll find that the things I say to the imaginary other end of the conversation can give me some insight into what’s really bugging me. The important aspect is to look inwards, rather than focusing solely on external factors.
Self-Management
Once you know how your emotions work, you can start figuring out how to handle them. Proper self-management means controlling your outbursts, distinguishing between external triggers and internal over-reactions, and doing what’s best for your needs.
One key way to manage your emotions is to change your sensory input. You’ve probably heard the old advice to count to ten and breathe when you’re angry. Speaking as someone who’s had plenty of overwhelming issues with depression and anger, this advice is usually crap (though if it works for you, more power to you). However, giving your physical body a jolt can break the cycle. If you’re feeling lethargic, do some exercise. If you’re stuck in an emotional loop, give yourself a “snap out of it” slap. Anything that can give a slight shock to your system or break the existing routine can help.
Lifehacker alum Adam Dachis also recommends funneling emotional energy into something productive. It’s alright to let overwhelming emotions stew inside you for a moment, if it’s not an appropriate time to let them out. However, when you do, rather than vent it on something futile, turn it into motivation instead:
I recently started playing tennis for fun, knowing that I’d never become exceptional because I began too late in life. I’ve become better and have a very minor talent for the game, so when I play poorly I now know and I get down on myself. When up against an opponent with far more skill I find it hard to do much else than get angry. Rather than let that anger out, I take note of it and use it to fuel my desire to practice more. Whether in sports, work, or everyday life, we can get complacent with our skill and forget that we always have some room for improvement. When you start to get mad, get better instead.
You can’t always control what makes you feel a certain way, but you can always control how you react. If you have some impulse control problems, find ways to get help when you’re feeling calm. Not all emotions can be vented away. My struggle with depression taught me that some emotions persist long after the overflow. However, there’s always a moment when those feelings feel a little less intense. Use those moments to seek help.
Motivation
We talk about motivation a lot . When we’re talking about motivation as it relates to emotional intelligence, however, we don’t just mean getting up the energy to go to work. We’re talking about your inner drive to accomplish something. That drive isn’t just some feel-goody nonsense, either. As Psychology today explains, there’s a section of your prefrontal cortex that lights up at the mere thought of achieving a meaningful goal.
Whether your goal is building a career, raising a family, or creating some kind of art, everyone has something they want to do with their life.When your motivation is working for you, it connects with reality in tangible ways. Want to start a family? Motivated people will start dating. Want to improve your career? Motivated people will educate themselves, apply for new jobs, or angle for a promotion.
Daniel Goleman suggests that in order to start making use of that motivation, you first need to identify your own values. Many of us are so busy that we don’t take the time to examine what our values really are. Or worse, we’ll do work that directly contradicts what we value for so long that we lose that motivation entirely.
Unfortunately, we can’t give you the answer for what it is you want in life, but there are lots of strategies you can try . Use your journal to find times when you’ve felt fulfilled. Create a list of things you value. Most of all, accept the uncertainty in life and just build something. Fitness instructor Michael Mantell, Ph.D suggests that using lesser successes you know you can accomplish. Remember, everyone who’s accomplished something you want to achieve did it slowly, over time.
Empathy
Your emotions are only one half of all your relationships. It’s the half you focus on the most, sure, but that’s only because you hang out with yourself every day. All the other people that matter to you have their own set of feelings, desires, triggers, and fears. Empathy is your most important skill for navigating your relationships . Empathy is a life-long skill, but here are some tips you can use to practice empathy:
- Shut up and listen: We’re gonna start with the hardest one here, because it’s the most important. You can’t experience everyone else’s lives to fully understand them, but you can listen. Listening involves letting someone else talk and then not countering what they say. It means putting aside your preconceptions or skepticism for a bit and allowing the person you’re talking to a chance to explain how they feel. Empathy is hard, but virtually every relationship you have can be improved at least marginally by waiting at least an extra ten seconds before you retake the conversation.
- Take up a contrary position to your own: One of the quickest ways to solidify an opinion in your mind is to argue in favor of it. To counter this, take up a contrary position. If you think your boss is being unreasonable, try defending their actions in your head. Would you find their actions reasonable if you were in their shoes? Even asking the questions of yourself can be enough to start empathizing with another’s point of view (though, of course, getting real answers from others can always help).
-
Don’t just know, try to understand: Understanding is key to having empathy. As we’ve discussed before, understanding is the difference between knowing something and truly empathizing with it. If you catch yourself saying, “I know, but,” a lot, take that as an indicator that you should pause a bit more. When someone tells you about an experience that’s not your own, take some time to mull over how your life might be different if you experienced that on a daily basis. Read about it until it clicks. It’s okay if you don’t spend all your time devoted to someone else’s life, but putting in just some time—even if it’s idle thought time while you work—can be beneficial.
By definition , empathy means getting in the emotional dirt with someone else. Allowing their experiences to resonate with your own and responding appropriately. It’s okay to offer advice or optimism, but empathy also requires that you wait for the right space to do that. If someone’s on the verge of tears, or sharing some deep pain, don’t make light of it and don’t try to minimize the hurt. Be mindful of how they must feel and allow them space to feel it.
Social Skills
Summing up all social skills in one section of an article would do about as much justice to the topic as if we snuck in a brief explainer on astrophysics. However, the tools you develop in the other four areas will help you resolve a lot of social problems that many adults still wrestle with. As Goleman explains, your social skills affect everything from your work performance to your romantic life:
Social competence takes many forms – it’s more than just being chatty. These abilities range from being able to tune into another person’s feelings and understand how they think about things, to being a great collaborator and team player, to expertise at negotiation. All these skills are learned in life. We can improve on any of them we care about, but it takes time, effort, and perseverance. It helps to have a model, someone who embodies the skill we want to improve. But we also need to practice whenever a naturally occurring opportunity arises – and it may be listening to a teenager, not just a moment at work.
You can start with the most common form of social problems: resolving a disagreement. This is where you get to put all your skills to the test in a real-world environment. We’ve gone into this subject in-depth here , but we can summarize the basic steps:
- Identify and deal with your emotions: Whenever you have an argument with someone else, things can get heated. If someone involved is emotionally worked up, deal with that problem first. Take time apart to vent, blow off steam on your own, then return to the problem. In a work environment, this may just mean complaining to a friend before you email your boss back. In a romantic relationship, remind your partner that you care about them before criticizing.
- Address legitimate problems once you’re both calm: Once you’re in your right headspace, identify what the conflict is. Before you jump to solutions, make sure you and the other person agree on what the problems really are . Propose solutions that are mutually beneficial and be sympathetic to any concessions the other person may be unwilling to make (but be sure to stand firm on your own).
-
End on a cooperative note: Whether in business or pleasure, relationships work best when everyone involved knows that they’re on the same page. Even if you can’t end on a positive note, make sure that the last intention you communicate is a cooperative one. Let your boss/coworker/significant other know that you want to work towards the same goal, even if you have different views.
Not every type of interaction with another person will be a conflict, of course. Some social skills just involve meeting new people , socializing with people of different mindsets , or just playing games . However, resolving conflict can be one of the best ways to learn how to apply your emotional skills. Disputes are best resolved when you know what you want, can communicate it clearly, understand what someone else wants, and come to favorable terms for everyone. If you’ve been paying attention, you’ll notice that this involves every other area of the emotional intelligence model.
